امامت یا نبوت

امامت یا نبوت

بسم الله الرحمن الرحیم

با طرح این سوال خیلی ها به این فکر فرو میروند که آیا مقام حضرت محمد (ص)از حضرت علی(ع)پایین تر

بوده؟ و اگر این چنین بوده چگونه توانسته است شخصیتی مانند حضرت علی(ع)را تربیت کرده باشد.

باید گفت که امامت مقامی است که بعد از پیامبری فردی به آن نائل می گردد بعنوان مثال در آیه ی شریفه ی 421

سوره ی بقره«و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال ومن ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمی»

(و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتی بیازمود و وی آن همه را به انجام رسانید) خدا به او فرمود

«من تو را پیشوای مردم قرار دادم»

ابراهیم پرسید«از دودمانم چطور؟» فرمود«پیمان من به بیداد گران نمیرسد»

در این آیه آمده است که «ما ابراهیم را با کلمات آزمودیم و وی همه آن را به انجام  رسانید»

کامه «کلمات»در قرآن پنج بار تکرار شده در همین سوره یعنی بقره آمده است که آن هنگام که آدم

با  نیرنگ شیطان مرتکب گناه شد

بنا بر گفته ی آیه ی شریفه ی 73 سوره ی بقره «فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم»

 (سپس آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت نمود و خدا بر او ببخشود آری اوست که توبه پذیر مهربان است.)

 حال سوال این است کلمه ی «کلمات»به چه معنی است برای اینکه این دلیل که

قرار است اینجا بیان شود به دور از تعصب باشد به کتب اهل سنت مراجعه میکنیم مشهورترین کتب اهل سنت

عبارتند از:حاکم مستدرک نیشابوری ،صحیح البخاری ،صحیح مسلم،سنن الدارمی ،سنن ابن ماجه،سنن

الترمذی،و..در این بین کتب سه نفر از اهل سنت کامل تر و معروف تر است که از میان این سه نفر مشهورترینشان

حاکم مستدرک نیشابوری است در میان صحابه به کسی حاکم میگفتند که دست کم 4یا5 هزار حدیث حفظ بوده

باشد در کتاب این برادران بزرگوار اهل سنت آمده است که کلمه ی«کلمات» همان اهل بیت(ع)است در اینجاست

 که یکی از معجزه های بی نظیر عددی قرآن آشکار میشود بخاطر همین است که کلمه ی «کلمات»در قرآن 5بار

تکرار شده است هنگامی که خداوند حضرت ابراهیم را با کلمات آزمود یعنی دستور ذبح حضرت اسماعیل را داد

زیرا اهل بیت (ع) از ذریه ی پاک حضرت اسماعیل است و هنگامی که ابراهیم فرزند خویش را برای ذبح به مکان

مقرر برده و شروع به ذبح نمود ندا آمد ای ابراهیم ما اسماعیل را برتو بخشیدیم و تو پیشوای مردم ات شدی .

دراین هنگام حضرت ابراهیم چون میدانست به چه مقامی آن هم در سن 90سالگی رسیده است گفت: آیا از ذریه ی

من نیز پیشوا قرار خواهی داد ؟خداوند فرمود :آری من کثرت را در ذریه ی تو قرار دادم اما وعده ی من به

بیدادگران و ظالمان نخواهد رسید .این فرموده هم در تورات و هم در قرآن آمده است با این تفاوت که یهودیان

در تورات این کثرت را به حضرت اسحق نسبت داده اند زیرا یهودیت از ذریه ی اسحق است و این خلاف اصل

ماجراست در این جا است که این گفته ی خداوند بر ما آشکار میشود که میگوید وعده ی من به ظالمان نمیرسد

زیرا قوم یهودیت قومی است که در همه یزمانه ها خود را قوم برتر دانسته و بر مستضعفان ظلم های بیشماری کرده

است از کشتار دسته جمعی سرخ پوستان ساکن آمریکا گرفته تا کشتار بی رحمانه در لبنان و غزه .بحث این است که

مقام امامت چه مقامی است که حضرت ابراهیم در 90 سالگی به آن رسیده است البته لازم به ذکر است که پیامبرانی

به غیراز ابراهیم نیز به مقام امامت رسیده بودند مانند:حضرت خضر ، موسی،عیسی،و به خصوص پیامبر عظیم

الشان ما حضرت محمد(ص)نیز امام بوده است زیرا در دعای کمیل میگوییم که ای محمد ای امام رحمت ،امام

فردی است که از گناه مصون است به این گونه که خداوند فطرت و ذات امامان را طوری پاک و خلق نموده که

هیچگاه گناه نمیکنند در حالی که پیامبری چنین نیست .اصلا گناه خود چیست؟گناه خطایی است ناشی از کم کاری

نفسانی که در زدودن غبار هایی هم چون غرور ،خود بزرگ بینی،شهوت ،دروغ و کوته فکری که در شناخت فطرت

آدمی و خداوند رحیم است.

بعنوان مثال:حضرت یونس قوم خود را نفرین کرد و خداوند به سبب نداشتن صبرو شکیبایی حضرت یونس او را

درون شکم نهنگ فرستاد تا به مرتبه ی خود شناسی برسد و یا حضرت یوسف که در زندان زاویرا در مصر بود به

جای طلب آزادی از خداوند حکیم از بنده ای که خود نیازمند کمک و هدایت است طلب آزادی نمود و وقتی به

خود آمد که خود را خسران دیده میدید و طلب توبه نموده و به سبب گناه خود 3سال بر اسارت وی افزوده شد

.جالب این است که اگر طلب بخشش و توبه نمی نمود مقام پیامبری از وی سلب میشد .در حالی که پیامبر اکرم که

خود امام بود هیچگاه امت خویش را نفرین نکرد و همیشه مراقب بود که خطایی از خود بروز ندهد که امت را

دچار شک کند حتی هنگامی که پیامبر و یارانش به مدت سه سال در شیب ابی طالب با آن وضع دشوار بودند

شرایطی که حضرت علی (ع) میفرمود در شیب ابی طالب زمانی میرسید که یک خرما را میان شش نفر تقسیم کرده

میخوردیم و یا هسته ی خرما را آرد کرده میخوردیم زیرا چیزی برای خوردن یافت نمیشد با تمام این شرایط

پیامبر یک لحظه هم به خداوندی خدا شک نکرده و اعتراض هم ننمود در حالی که امت حضرت موسی هنگامی که

دنبال ارض موعود بودند از آسمان مائده ی آسمانی می آمد غذایی که بوقلمون بریان شده بود با این حال قوم

حضرت موسی به موسی گفتند ای موسی ما از غذاهای تکراری خسته شده ایم به خدایت بگو برای ما

پیاز،عدس،لوبیا و چنین غذاهایی بفرستد و هنگامی که خداوند این ناسپاسی را دید حتی آن غذا را هم از آنها دریغ کرد .

امام علی (ع)در حکومت 5ساله ی خویش با چنان اعتمادی که به خود دارد میگوید (من در این حکومت حتی یک

گندم را هم به زور از دهان مورچه ای نگرفتم)همیشه حضرت علی نان جو میخورد نانی که آنقدر سفت شده بود که

با زانوی مبارک خویش آن را میشکست این کار را برای آن میکرد که همزاد پنداری کند با

فقیرانی که در چنین شرایطی قرار داشتند .

یا امام حسین(ع)هنگامی که در گودال قتلگاه بود شمر بن ذل جوشن لعنت الله علیه امام را دید که در حال زمزمه

است پرسید ای حسین چه میکنی نفرین میدهی و یا بخاطر خود و عشیره ات گریه میکنی امام فرمود:ای شمر برای

تو از خداوند طلب بخشش و هدایت میکنم.آیا با این اوصاف مقام امامت بالاتر از نبوت نیست؟آیا این سخن را قبول

داریم که (کل هم نور واحد)یعنی همه ی امامان از یک نور واحد هستند و با توجه به این سخن که حضرت

فاطمه(س) هنگامی که حضرت علی (ع)دستگیر شده بود فرمود(یا علی خیرک خیری و شرک خیری){ای علی

نیکی تو هم خیر است و بدی تو هم خیر است.} زیرا خداوند خوبی و نیکی را به امامان وحی نموده است و کاری

جز نیکی نمیتوانند انجام بدهند .با اینکه حضرت موسی و خضر امام بودند اما حضرت خضر از چنان شناخت و

علمی برخوردار بود که حضرت موسی مانند بچه ای به دنبال وی بود و در آخر نیز از حکمت کارهای حضرت خضر

هیچگاه نتوانست سر در بیاورد زیرا از لحاظ خود شناسی به مرتبه ی صبر دست نیافته بود.

از همه مهمتر علل آمدن پیامبران متعدد علاوه بر اینکه به علت تداوم دعوت و هدایت بود لازمه ی آمادگی بشریت

برای آمدن امامان بود زیرا امامان کامل کننده برنامه ای کلی هستند .

بیشترین ترس یهودیان از این بود که پیامبر بعدی وهمچنین 12 امام یا پیشوایی که جهان خلقت بر پایه ی آنها

استوار است از یهودیت نباشد و خود بر این مسئله واقف بودند به همین علت تلاش میکردند که پیامبر محمد(ص) از

یهود باشد به همین علت قبل از ازدواج عبدالله پدر گرامی حضرت محمد(ص) دختری یهودی که تاجر بوده و

ثروت بسیاری را داشته اما دختری بد نام و بد کاره نیز بود را سعی در نزدیک کردن او به عبدالله را داشتند زیرا

میدانستند که آخرین پیامبر از ذریه ی عبدالله است وقتی پدر و مادر حضرت عبدالله چنین شرایطی را دیدند به

سرعت شرایط ازدواج حضرت عبدالله را با حضرت آمنه را فراهم کردند و فردای آن روز عبدالله که به یک سفر

تجاری رفته بود به شهادت رسید و غافل از آن که ندفه حضرت محمد(ص)همان شب بسته شده است .قبل از تولد

پیامبر، یهود توسط جادوگری و جن گیری در سخنان ملائک استراق سمع کرده و مطالبی را که نباید میشنویدند را

به صورت مخفیانه گوش میدادند و با این شیوه توانسته بودند که بفهمند آخرین پیامبر پسر حضرت عبدالله است

ولی بعد از تولد پیامبر خداوند دیواری حائل را در آسمان کشید و فرمود دیگر نمی گذارم با این کارهای شرم

آور خود جاجوسی من خداوند را بکنید.

«به امید ظهور آقا و سرورمان مهدی موعود(عج)»




:: برچسب‌ها: امامت , نبوت , مهدویت , امامت یا نبوت , ظهور , منتظران مهدی , نور تولی , علی پرویزیان , پرویزیان , علی , مقاله علی پرویزیان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 4 تير 1394
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: